خانه پارسا

محمد پارسا و عزیزان

بابا سید علی خیلی دوستت داره ! تا وقتی یزد بودیم؛وقت زیادی  واسه بازی با تو میذاشت.روزی چند بار تو رو واسه گردش به حیاط می برد.وقتی هم مطالعه می کرد ؛به خاطر علاقه تو به کتاب تو رو پشت میز می نشوند و تو با کتابا بازی می کردی!به امید دیدار باباسیدعلی! اینم محمد پارسا در آغوش گرم بابا محمود!به امید دیدار... رضوان سادات دختر دایی نازنینت که الان دو سال و نیم رو رد کرده! ابوالفضل پسر عمه گلت! ...
2 مرداد 1393

محمد پارسا و سه تا شش ماهگی

  قربون بره مامانش! نمی دونم چه حکمتیه بچه ها موقع خواب دوست داشتنی تر میشن .شاید به خاطر اینه که حداقل واسه یه مدت کوتاهی به ماماناشون استراحت میدن! مخصوصا تو که شبا تا دیر وقت بیداری و به  هزار زحمت خوابت می بره.خواب های خوب ببینی!   پسرم از چهار ماهگی برای هر چیز خوردنی خودت رو می کشی .به خاطر این سر وعده های غذایی یک نفر داوطلب میشه تو رو دور از محیطی که سفره پهنه سرگرم کنه . جالب اینه که از اونجا هم صدای قاشق رو تشخیص میدی و دنبال صاحب صدا می گردی ! امیدوارم به وقتش هم به غذا علاقه نشون بدی و غذا خوردنت مثل شیر خوردنت نباشه!   محمد پارسا! این تو...
27 تير 1393

محمد پارسا و سه ماه اول زندگی

پسرکم ، این عکسا مربوط به وقتیه که تازه ختنه ات کرده بودیم و بهت استا میتوفن داده بودم تا تحمل درد واست آسونتر باشه .مامان بزرگ واسه اینکه کمتر اذیت بشی قنداقت کرد!چهار روز طول کشید تا خوب خوب بشی.اون موقع یک ماه وبیست روزه بودی . تا باشه از اینا باشه؛ اینا واسه همه پسرا هست! تو اولین روزهای تولدت برف نسبتا خوبی توی یزد اومد .پا قدمت خیلی خوب بود مامانی روزهای اول اومدنت اگرچه به خاطر حضور نازنین تو شیرین بود . ولی استرس هایی هم وجود داشت که کمی این شیرینی ها رو تلخ می کرد.سوم دی ماه از بیمارستان مرخصمون کردند.خیلی خوشحال بودم .حس عجیب و تکرار نشدنی بود.ولی این حس خوب زیاد طول نکشید. آخه فرد...
23 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خانه پارسا می باشد